آدم وقتی شروع می کنه کتاب تکراری خوندن، که ندونه چجوری می خواد با چیزهای جدیدی آشنا شه. وقتی که هنوز نمی دونه می خواد چی دستگیرش بشه از یه کتاب و ترجیح می ده که فعلا تا اطلاع ثانوی در فکرش رو روی چیزهای نا شناخته ببنده ،
Harry Potter and the Sorcerer's Stone
Harry Potter and the Chamber of Secrets
Harry Potter and the Prisoner of Azkaban
به همین مسخرگی آدم شروع می کنه به دوره کردن خاطرات دبستان و راهنماییش
به همین سادگی بعضی وقتا باید دوره کنه قهرمانش کی بوده اون موقع ها و اصلا هم مسخره نیست
اصلا واجبه
من هری رو 5 بار به ادوارد ترجیح می دم.
من اصلا دوست دارم یه عکس هری رو به در کمدم بزنم و الان موندم که چرا اون موقع ها این کارو نکردم
سلام دوستم گلم خوبی حالت چطوره میخواستم بگم به من هم سر بزن من کد نویسی اهنگ میکنم و هر اهنگی دوست داری از وبلاگم بردار
چاکرتم نیای حرومت نمیکنم
سلام دوستم گلم خوبی حالت چطوره میخواستم بگم به من هم سر بزن من کد نویسی اهنگ میکنم و هر اهنگی دوست داری از وبلاگم بردار
چاکرتم نیای حرومت نمیکنم
بنا به خبرهای موثق دریافتی از زندان اخبار مربوط به انتقال زندانیان اعتصاب غذا کننده از انفرادی به بند عمومی و همچنین دست کشیدن آنها از ا عتصاب اعتباری ندارد و فقط شایعه است
هری به هیچ وجه نوجوانی من نیست، در وصف من و هری همین بس که 5تا کتابشو با هم خوندم!!!!
ولی درک میکنم چی میگی هانی، منم چندین روز پیش،تو اردو داشتم من_او میخوندم
و هی میگفتم یادش بخیر سالهایی که با علی زندگی کردم
من او رو اول دبیرستان، توی هواپیما تو راه مشهدی خوندم که مرضیه ابولحلم رو ممکن بود هرلحظه ببینم ( اون شرافت مندانه گفته بود میره مشهد و ازش نمره انضباط کم می شد، اما من به مدرسه و بچه ها + مرضیه گفته بودم رفتم درمانگاه برای مریضی! و نباید مرضیه ما رو می دید :دی )
عکسشو دارم، یه بار بگو نشونت بدم
مگه لای همین ورق ها میشد کتابی یافت ، مگه لای همین معجزه ها ..
سلام و این حرفا
ممنون