EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

آخرین سحر


الان که این پست رو بنویسم و لباسام رو جمع کنم و برم، دیگه اینجا مهمون محسوب خواهم شد. فردا صبح باید در نقش مهمون بیام و به مادرم سری بزنم و برم! باورم نمی شه که اینقدر زود تموم شد.

امشب که برسه دیگه ما صاحب خونه ایم برای خودمون!

ساده

گاهی اوقات نعمت های ساده رو ندید می گیریم.


دارم به این فکر می کنم که داشتن مردی که حرفم رو می فهمه خودش یکی از نعمت های بزرگ خداس. ازون نعمت هاست که اونقدر بهش عادت می کنی یادت می ره که ممکن بود نداشته باشیش.

برای تو

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

معین

گاهی اوقات هم کارهایی می کنی که اصلا فکرش رو نمی کردی یه روزی انجامشون بدی ...

یکی شون هم همین معین گوش دادن نصف شبی : )

دلدادگی

یه وقت به خودت می آی و می بینی که بعد چندماه برنامه ریزی و آرزو پاشدی اومدی کلاردشت با یه عـــالمه از کسایی که دوستشون داری، ولی شبونه دل درد رو بهانه می کنی و به هرقیمتی که شده با هر بدبختی و زحمتی برمی گردی تهران که جمعه ظهر با یکی بری سینما!

اون موقعه که می فهمی کار از کار گذشته...


اون موقعه که می فهمی دلت جایی گیره


پی نوشت اصلی: و قند توی دلت آب می کنن وقتی پای تلفن بهش می گی که الان تهرانم و از تعجب شاخ درمیاره و یهو بهت می گه: خیلی خوشحالم کردی که اومدیــــــا... اصلا فکرشم نمی کردم بیاین.


پی نوشت دوم: گاها دل تنگ می شم برای اون روزهای بلاتکلیفی...

alstroemeria

Please repeat after me ... Alstroemeria ... Alstroemeria

Sometimes it doesn't really matter what you are given...the only thing that matters is the "who"...

P.S: whose hands can heal... whose hands can bruise ...

دومین ما


مگه مـی شـــــه آخه من دلم چیز خوبی بخواد ولی تنهایی بخواد ؟ اصلا مگه تو ذهن آدم می گنجه؟ مگه می شه ؟ مگه ممکنــــه ؟ 


بابا ما که قرارمون طبقه ی آب هلوی تکدانه است... دیگه کجا برم بی شما آقـــا؟



پی نوشت: البته درست شده ی جمله ی آخر اینه: دیگه کجا برم بی شما و آب هلو آقـــا؟



اولین ما


گاهی اوقات حتی تلویزیون دیدن و پای اخبار نشستن هم فانتزی می شود. البته اگر تو قسمتی از آن باشی.