EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

مخاطب من یک دمپاییست

تجربه ی چیزای تازه تنها قشنگی زندگی نیست ؟


تو خودت اگر بعد از 3 سال متوالی دمپایی حموم بودن ببرنت بزارنت زیر پایه ی ساییده شده یخچال قدیمی خونه مادربزرگه، خوشحال نمی شی ؟ 


تو خودت اگه بعد از 2 سال تو ویترین شیک ترین مغازه ی شهر بودن، به جرم رنگ و رو رفتگی بندازنت تو سبد دمپایی های نصف قیمت ذوق نمی کنی ؟


خوب منم از مهندسی خسته شدم. نه این که دوس نداشته باشما ... من دوس دارم کار یاد بگیرم و تو کارخونه کار کنم که می گن : اصصصلا نه ! خوب تو انصاف بده ! نمی خوام به هزار جون کندن دکترای شبکه بگیرم و تهش برا بچه های نفهمی که تا حالا با دمپایی از خونه در نیومدن توضیح بدم فرق پی پی تی با چی چی چیه !  


خوب اگه من 4 سال پیش می رفتم تجربی ولی پشت کنکور می موندم و بعد 4سال قبول می شدم و دندون پزشکی می خوندم چی می شد ؟  فک کنین 4 سال پشت کنکور بودم بعد قبول شدم ! با این تفاوت که به شکرانه ی 4 سال انتظار بهم لیسانس سخت افزار هم دادن، بده ؟ 


من جات بودم می رفتم ازین شرکت های بازیافت مواد پلاستیکی منو بکنن یه واشر ! بسه چقد دمپایی می مونی ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد