من عاشق پاییزم، می دونی کجاش ؟
اونجا که تو هوای سرد و ابری و مرطوب که همه ی نفسات یخ می کنن می چپی توی یه دونه ازین مینی بوس های فیات دودی که بوی ذغال می ده و توش بوی گرمی هوا و گرفتگی نفس ها و موندگی می ده می شینی و از گرمای توی سرما لذت می بری
ای کاش خونمون تجریش بود، اون موقع از دم در دانشگاه سوار مینی بوسای فیات تجریش می شدم و دود می خوردم
منم پاییزو دوست دارم با سرماش ولی وااای از بوی مرد عرق کرده بارون خورده تو تاکسی متنفرم
کسی اون بو رو دوس نداره
ولی من عاشق اون حال و هوای گرفتم که به ادم یادآوری می کنه الان پاییزه !
پست قشنگی بود ، مثل تایتل پست قبلی ..
-
تصدقت بابا..
مرسی مرسی
مرسی بابا
بابا قربونش .. یه چیز بنویس دیگه ، یه کم شبیه بابائی باش ..
اطاعت بابایی :))