خواهرم رو دوست دارم قد تمام ترسی که اولین بار که بغلش کردم داشتم
قد تمام حریره بادوم هایی که هرروز صبح براش درست می کردم
قد همه داد هایی که سرش کشیدم
قد همه رقص هایی که باهم کردیم
قد شعرایی که با هم خوندیم
قد تمام صبح هایی که می رسوندمش تو راه مدرسه آواز می خوندیم
آغوشی امن تر از آغوش تو ندارم که بهش بسپرمش - به تو می سپرمش
فعلیک یتوکل المتوکلون
:D
خاطره های مشترکه که علاقه می سازه
بند های لایزالی که باعث میشه به زهرا بگی خواهر، خونی نیست. دلیه!
اونقدر خوب نوشتی که خواستم بگم منم خواهرتُ دوست دارم! :))
تصدقت ..