همه چیز به بینهایت میل می کند
خنده های بچه ها به بی نهایت میل می کند
شادی روز اول مدرسه به بی نهایت میل می کند
غصه ی شب های امتحان به بی نهایت میل می کند
چروک های دست مادربزرگ به بی نهایت میل می کنن
سلول های سرطانی مغز من به بی نهایت میل می کنن
برگ های روی زمین کوچه ما به بی نهایت میل می کنن
تعداد آدم های قابل درک روی کره ی زمین به بی نهایت میل می کنن
وسعت نگاه تو به بی نهایت میل می کند
گرمای دستای تو به بی نهایت میل می کند -- البته من از دست گرم بدم میاد ها .. گفتم بدونی
سرمای کلمات من به بی نهایت میل می کند
یا عمق چشم هات
یا میزان اشتیاقت
یا میزان حماقت من
یا حجم دوست داشتنت
یا حجم خطاهای من
یا
یا مثلا جای تو توی دلم
یا جای من توی ذهنت
یا
اینا همه به بی نهایت میل میکنن
همشون
مال ِ اونم مگه میشه گف ثمین ؟ !
من با همه ی خریتا و دوست داشتنا و حماقت هام به بینهایت میل میکنم ...
فک کنم بشه ...
خیلی عالی بود .. آفرین