فکرم قاطی کرده این روزا
توی تراکم اتفاقاتی که مدت ها منتظرشون بودم و حالا که اومدن ... بد موقعی اومدن
و تنها کاری که ازم بر میاد اینه که بشینم و ببینم چی میشه
فکرم با دلم با منطقم با احساسم با آموخته هام با آرزوهام با واقعیت با آیندم با هیچی با هیچی با هیچی تطبیق نداره
دارم یه چیزی می شم
آرزو میکنم سالم از این تو بیرون بیای رفیق .
{ از خودم بدم اومد بس که دیر اومدم اینجا /شرمنده م}