زهرا رو که می بینم می فهمم که بچگی هام چقد روی اعصاب بودم و چقد شیرین بودم و چقد مامان و بابا و خاله ها و ... سعی کردن به روم نیارن که بچم و باهام بزرگونه رفتار کردن تا امروزی برسه که بزرگ شدم.
این رو هم البته می فهمم که هنوز هم چقد به نظرشون بچم و چقدر سعی می کنن باهام بزرگونه تر ازونی که به نظرشون می رسه لازمه برخورد بکنن.
سلام سر آشپز!
برای بزرگ تر شدن می تونی از اینجا شروع کنی:
http://purpirar.blogsky.com/
اما بعضی وقتا؛ باید به بزرگتر از خودت نگاه کنی؛ تا بفهمی هنوز چقد کوچیکی
بعضی وقتا, اگر ببینی خیلی بزرگ شدی؛ یهو شاید باعث بشه مغرور بشی...
البته این حرفم راجبه تو نیس ها... حس هایی که خودم دارم و انجامش میدم...راجبه خودم ینی
خداحافظ
چرا خداحافظ؟؟؟