EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

تنها 5 مغرب مانده


ای کسی که گره ی کارهای فروبسته به سرانگشت تو گشوده می شود و ای آن که سختی دشواری ها با تو آسان می گردد و ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست.

سختی ها به قدرت تو به نرمی گرایند و به لطف تو اسباب کارها فراهم آیند. به قدرت تو قضا به انجام رسد و چیزها به اراده تو موجود شوند

و درخواست تو را بی آن که بگویی فرمان برند و از آنچه خواست تو نیست بی آن که بگویی روی گردانند.

تویی آن که در کارهای مهم بخوانندش و در ناگواری ها بدو پناه برند. هیچ بلایی از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگردانی و هیچ اندوهی برطرف نشود مگر تو آن را از دل برانی.

ای پروردگار من اینک بلایی به سرم فرود آمده که سنگینی اش مرا به زانو درآورده است و به دردی گرفتار آمده ام که با آن مدارا نتوانم کرد.

این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آورده ای و به سوی من روان کرده ای.

آنچه تو بر من وارد آورده ای هیچ کس باز نبرد و آنچه تو به سوی من روان کرده ای هیچ کس برنگرداند. دری را که تو بسته باشی کس نگشاید و دری را که تو گشوده باشی کس نتواند بست. آن کار را که تو دشوار کنی هیچ کس آسان نکند و آن کس را که تو خوار گردانی، کسی مدد نرساند.

پس بر محمد و خاندانش درود فرست. ای پروردگار من، به احسان خویش درِ آسایش به روی من بگشا و به نیروی خود، سختی اندوهم را درهم شکن و در آنچه زبان شکایت بدان گشوده ام به نیکی بنگز و مرا در آنچه از تو خواسته ام شیرینی استجابت بچشان و از پیش خود رحمت و گشایشی دلخواه به من ده و راه بیرون شدن ازین گرفتاری را پیش پایم نه.

و مرا به سبب گرفتاری از انجام دادن واجبات و پیروی آیین خود باز مدار.

ای پروردگار من از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی طاقتم و جانم از تحمل آن اندوه که نصیبم شده آکنده است و این درحالی است که تنها تو می توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده ام دور کنی. پس با من چنین کن اگر چه شایسته ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ


... از زین العابدین. زینت عبادت کنندگان...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد