EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

امام رضای اول

سلام. جان من فدای نوه ی نوه ی غریبتان، دلم برای مهمانتان بودن تنگ شده است. برای حرمتان. .. برای خادم هایی که با ما مثل آدم حسابی برخورد می کنند فقط و فقط برای اینکه قصد سلام دادن به شما را کرده ایم.. قصد پناه آوردن به منزلتان ... قصد سر سپردن به فرمانتان...


سلام خدا بر شما.

---------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت اول: برای قبولی خواهرم، نذر خواهرتان کرده بودم، حاجتم برآورده شد. حواسم هست که باید نذرم را ادا کنم. از همین امروز برای روزی که شرایط جوری باشد لحظه شماری می کنم.


پی نوشت دوم: دیروز شکوفه آمد دیدنم. فردا صبح دیدن شما می آید. باور کنید از آن بچه مومن هاییست که تا خود خود روز ظهور نوه ی نوه تان تا بتواند برایشان یار جمع می کند. نه با کلام و حرف و ... ها. با اخلاقش بیشتر... اصلا خودتان که بیشتر از من می شناسیدش... بیشتر از من می بینیدش.. خلاصه که هرچیزی خواست براورده کنید. می دانم هرچیزی بخواهد خیر و صلاح همه در همان است.

نظرات 1 + ارسال نظر
شوکو جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:52

بسم الله الرحم الرحیم
قالت الاعراب امّنا؛ قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا

همین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد