EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

امام رضای پنجم

سلام. بعد از ده روز نماز نشسته خوندن، امروز تونستم درست و حسابی سجده کنم... آدم رو تا از چیزی محروم نکنن قدرش رو نمی دونه... از بعد نماز دارم به چیزای دیگه ای فکر می کنم که الان اونجوری که باید قدرشون رو نمی دونم. مرسی مرسی مرسی


پی نوشت اول: نماز ظهر رو اول وقت نخوندم، خواهرم پرسید چرا نمی خونی؟ گفتم می خوام این گچ ها باز شه درست و حسابی بخونم. گفتم این ده روزه اصلا نماز نمی چسبید. اصلا شبیه نماز نبود و اینا.. خواهرک گفت خودتو لوس نکن دیگه... نماز نمازه. هرجور خدا راضی باشه باید خوند.


پی نوشت دوم: ده روز از سخت ترین روزهای زندگیم رو گذروندم... تنهای تنها. یعنی هیچ کدوم از کسایی که فکرش رو می کردم همراهم باشن همراهیم نکردن. . ولی معمولا بعد از سختی ها، در کنار خاطرات بد، چندتا خاطره ی شیرین هم توی یاد آدم ها میمونه ... این دسته گل رو هم خشک کردم تا یادگاری باشه ازین روزهای من




پی نوشت سوم: هیچ کس تنها نیست... همراه اول و آخر خودش یکی رو می فرسته که تنها نباشی.

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه-ث شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:37

سلااام عزیزم خوبی؟چه خیریت بوده...من مدتی مسافرت بودم الان پستاتو خوندم حالا خوبی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد