سلام. این بار آخری که آمده بودم پیشتون، یک هو دلم هوای شب های رمضان را کرده بود، نشستم ابوحمزه خواندم باز شود... دوستان دیدند و خندیدند و ... این شب ها برعکس شده. رمضان است و ابوحمزه می خوانیم و دلمان جایی بین صحن ها و رواق های شما گیر کرده.
پی نوشت اول: می خواهم جمله به جمله اش را یک پست کنم. حیف که ما بی حالیم.
پی نوشت دوم: انا الذی امهلتنی و فما ارعویت و سترت علی فما استحییت و عملت بالمعاصی فتعدیت و اسقطتنی من عینک فما بالیت فبحلمک امهلتنی و بسترک سترتنی .. حتی کانک استحییتنی...
پی نوشت سوم: انا اسئلک ما لا استحق
پی نوشت چهارم: ان کنت لا تغفر الا لاولیائک و اهل طاعتک، فالی من یفزع المذنبون، و ان کنت لا تکرم الا اهل الوفاء بک، فبمن یستغیث المسیئون
پی نوشت پنجم: حاج آقا فاطمی نیا شب های قدر می گفتن اگه فلان اسم خدا رو صدا کنید، ده بار جواب می ده که بله بنده ی من... دلم تنگ شده برای اون شب ها
پی نوشت آخر: اللهم انک انزلت فی کتابک ان نعفو عمن ظلمنا و قد ظلمنا انفسنا فاعفــــ عنا