EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

امام رضای شانزدهم

سلام. سلام. سلام. سلام به شما و همه ی فرشته های اطراف مشهدتون و سلام به همه ی یاران وفادارتون و پیروان راستینتون. انقده دلم تنگه که دوست دارم همش بشینم سلام بنویسم. اما به یکی قول دادم نت نیام. باید ببندم این رو. ولی همچنان بهتون سلام می کنم. تا اخری که زمینی هست که دور خورشیدی بچرخه.


پی نوشت قبل از بقیه: همش خودم رو تصور می کنم توی صحن جامع وایسادم و دارم قبل ورود بهتون سلام می کنم.



پی نوشت اول: یه دونه ازین دوستای خوب هم از سر ما زیاده. حالا چرا بخوام نق نق بکنم که تنهام وقتی که یکی ازین ها رو دارم؟


پی نوشت دوم: یه غزل از حافظ روی تخته ی اتاقم نوشتم، امروز سر پاک کردنش با مامانم بحثمون شد. مامانم می گن کسی بخونه فکر می کنه افسرده ای!


پی نوشت سوم: قول دادم یه روز در میون بیام نت. گوشیم رو هم خاموش کردم.


پی نوشت چهارم: یه دونست بخدا. خودش نمی دونه. ( رونوشت خاص)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد