از ظهر تاحالا یه عالمه اسمس زدم...
حتی زنگ زدم با فاطمه یه ساعت حرف زدم...
ولی هنوز احساس تنهایی مذمن داره می کشتم ...
I feel sooooooooooooooooooooooo alone that I think I can not stand it any more
وسط حرف زدن با مامان یهو زدم زیر گریه. مامان میگن داریم حرف شادی می زنیم... گریه چرا ؟
اصلا نمی دونم چمه.
دارم از استرس می میرم. می شه تموم شه؟
خدا بد نده چرا خراب
خب تنها بودنت تنها دلیلش اینهه که در وجودت تنهایی