EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

نعم المولی و نعم النصیر

آمدم چند کلمه بگویم و بروم. ولی ممکن است بیشتر از چند کلمه بشود.


اول: چه احمق است که کسی که سوار کشتی شده و ترس از غرق شدن دارد و خدا را یاد می کند و ازو یاری می طلبد و چون از کشتی پای بر زمین می گذارد، می خرامد و فراموش می کند که بدون خواست او هیــــچ نبود.

دوم: چه احمقم.

سوم: همیشه در دلم خرده می گرفتم به کسی که می داند اشتباه می کند و اشتباه می کند.

چهارم: چه احمق بودم.

پنجم: http://aube.blogsky.com/1391/02/31/post-178/ این پست را داشته باشید، فقط به جای رجب، از واژه ی محرم استفاده کنید.

ششم: بی لیاقتی با بی توفیقی تفاوت دارد. بعضی ها لیاقت ندارند.


هفتم: معذرت می خوام ولی خریته اگه فک کنی وقتی خرت از پل گذشت، همه چیز تموم شده. توی دنیایی که خدا هست ... خر شما هرگز از پل نمی گذره. همیشه در حال گذره. همیشه درحال سقوطه... همیشه محتاجه. همیشـــــــــه . حتی یک لحظه ! یک آن یک چشم بهم زدن نباید فراموش کنی که لحظه ی بعدی هم هست که درست عـــــین همین لحظه بهش محتاجی.


هشتم: توی فکر روزه ی سکوتم.

نهم: دو دقیقه فضولی ارزشش رو داشت؟؟



نظرات 1 + ارسال نظر
صفیا چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:22

تو یک و سه و نه شبیه هستیم... عجیب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد