EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

آخرین سحرها

بعضی سحرها ناخودآگاه دوست داشتنی تر اند.

بعضی وقت ها می بینی چندین دقیقه می گذرد و همین طور از پنجره به مسجد نگاه می کنی و آرزو می کنی اذان نشود ... آرزو می کنی این دقایق انتظار برای اذان به بی نهایت میل کند اصلا.

بعضی سحرها انقدر فکر و نقشه و خیال و آرزو و حاجت و دعا در ذهن داری که توی همین بی نهایتی که تا اذان مانده لال می شوی، دعایی نمی کنی ...

بعضی سحر ها با بقیه ی سحر ها فرق دارند.


پی نوشت اول: دلم برای سحرهای 91 تنگ می شود. اصلا 91 را فقط در همین سحرهایش زنده بودم شاید.

پی نوشت دوم: دیدی اسم دخترم را گذاشتم سحر.



نظرات 1 + ارسال نظر
عسل شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:12

کم دارمت چقدر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد