سه بار پست نوشتم و پاک کردم.
اشتراک همشون این بود که خدا رو صد هزار مرتبه بابت همه ی چیزهایی که بهم داده شکر می کنم. از همسر و مادر و پدر و مادرشوهر و خواهرا و خواهر شوهر و بقیه ی خانوادم بگیرید... برید تا همین لپ تاپِ مانیتور سوخته ای که باهاش تایپ می کنم.
پی نوشت: بابت همه ی چیزهایی هم که نداده البته شکرش می کنم... از برادر بزرگتر و دایی حاضر در صحنه بگیرید ... برید تا یه مک بوک خوشگل و تک تک چیزایی که مصلحت نبوده بهم بده.
و أما بنعمة ربک فحدّث..
از نعمت هایی که پروردگارت بهت داده سخن بگو.
وااااااقعا هزاران هزار بار شکر
به قول _اگه اشتباه نکنم_ دعای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام:
لا تُحمَدُ یا سیدی إلا بتوفیقٍ منک یقتضیَ حمداً
نمیشه تورو سپاس گفت مگه اینکه خودت توفیقش رو بدی که خودِ این توفیق شکر، بازم شکر دیگه ای رو اقتضا میکنه.
نهایتا آدم دستاش دیگه میره بالا که:
خدایا ما تسلیم! خیلی مخلصیم!!
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمده ایم