EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

EspOir

کافی است تنها یک سحر بیدار بمانید

معشوق

از من اگه می پرسین عشق و عاشقی کشک است.

از من اگر می پرسید عشق و عاشقی اصلا یه جور دیگس.

اوهوم

پس از من نپرسید.

دیر


دیر شده بود.

تمام شده بود.

رفته بود.

دیر رفتی.

دیر دیدی.

دیر شنیدی.

دیر فهمیدی.

دیر دیدی.

دیر برگشتی.

دیر دیدی.


این چشم ها را دیر باز کردی، دیر.


رفته بود.

کسی نبود.

قافله رفته بود.




پ ن : امروز رفتم و دیدم و حرص هام رو خوردم و دیدم که نبودم که ندیدم که نرفتم که ندیدم که نبودم که نرفتم که نبودم که ندیدم که نبودم که نرفتم که ندیدم

پ ن 2 : همین که شنیدین

وقتی بزرگ می شویم

بچه ها بزرگ می شن و آرزوهاشون رو دمبال می کنن

بچه ها بزرگ می شن و برای بچه هاشون از همون جورابایی می خرن که بچگی پای بچه ها می دیدن ولی نداشتن

بچه هاشون بزرگ می شن و برای بچه هاشون ازون جورابایی می خرن که بچه بودن و نداشتن

من به این می گم چرخه ی زندگی


ریتم این آهنگ داره دیوونم می کنه - منو می بره تو عالم راهنمایی


روزایی که تو متولد شدی و من مطمئن بودم تا آخر عمر باهات خواهم بود


غریق

غرق شده بود.

فرو رفته بود.

محو شده بود.


و غریقش را پس می زد.


جوراب

این روزها دوعدد جوراب پشمی روی هم بپوشید، حکما گرم می شوید

چون حکایتی مگو رفته ام ز یادها

نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی


نه صدایی

نه سکوتی

نه درنگی

نه نگاهی

اسب

آیا تا به حال یورتمه رفته اید؟

خانه ی پدری

خب وختی میگم ماها بچه های امام رضا هستیم، نگین نه، خب ؟


اصن نسل ما نسلین که ده برابر مامان باباهاشون مشهد رفتن و از انفوان/عنفوان کودکی با صحن های خوشگلش بزرگ شدن


اصن بدون امام رضا دل ما مگه دل می شه ؟

دلمان هوای منزل پدری را کرده است

دلمان هوای صحن رضوی را کرده است

دلمان کلا هوای شب های امام رضامان را کرده است

دلمان کلا هوای خانه ی بابامان را کرده است

something's wrong with me

دقیقا کسی نیست که بدونه چمه

دقیقا کسی نیست که بپرسه چمه

دقیقا کسی نیست که بهش بگم چمه

دقیقا کسی نیست که درک کنه چمه

دقیقا کسی نیست که اهمیت بده چمه

دقیقا کسی نیست که بخواد بدونه چمه

دقیقا کسی نیست که بفهمه چمه

دقیقا کسی نیست که گوش کنه چمه

دقیقا کسی نیست

هیچ کس

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

حتی هانی

هانی

هانی

هاین

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

هانی

بی بی

کیک شکلاتی بی بی

گیفت کارت کیندل

عکسم توی مسجدالحرام

و هانی


11 مهر

دیروز رفتم انقلاب

و 4 بار از 4 راه وصال رد شدم و تا خیابون فلسطین رفتم و برگشتم و 4 بار دنبال پنجره ای گشتم که شب هایی از اون پنجره خیابون انقلاب رو دیده بودم.


دیروز همه جا فرق داشت.

به عینک فروشی های خیابون فلسطین سر زدم ولی می ترسیدم از نزدیک شدن به بزرگمهر به فریمان به داریوش می ترسیدم

دیروز رفتم انقلاب

دیروز بین میدون فردوسی و میدون انقلاب چرخ می زدم

دیگه مهم نیست


تولدت مبارک

دار و ندارم

جراتی که ندارم


اراده ای که ندارم


ترسی که دارم


ایمانی که ندارم

درک

این دل درد ها به درک

این سر درد ها به درک

این سکوت ها به درک

این سرزنش ها به درک


همه چیز همه چیز همه چیز به درک

هرچیز هرچیز هرچیز به درک


تو را ولی نمی توانم به درک بفرستم

یه چیزی

فکرم قاطی کرده این روزا

توی تراکم اتفاقاتی که مدت ها منتظرشون بودم و حالا که اومدن ... بد موقعی اومدن


و تنها کاری که ازم بر میاد اینه که بشینم و ببینم چی میشه


فکرم با دلم با منطقم با احساسم با آموخته هام با آرزوهام با واقعیت با آیندم با هیچی با هیچی با هیچی تطبیق نداره


دارم یه چیزی می شم

وزن

قدم هایت سنگین شده

درست مثل چشم های مانده به در من